قانون،عرف وباور

ساخت وبلاگ

خانم دکتر فروزان زنی هفتاد وچند ساله واز خانواده ای نسبتا سرشناس ومرفه است.در آخرین سالهای پزشکی عمومی،باآقای هوشیار نامی که لیسانس زراعت وباغبانی داشته ازدواج کرده وبعد با استفاده از بورس یک دانشگاه معتبر انگلیسی،برای دوره تخصص ،به آن کشور رفته.آقای هوشیار حتی موفق نشده دوره پیش نیاز زبان را برای ادامه تحصیل به پایان ببرد.بعد از چند سال هم با هم به ایران برگشته اند وچون آقا بچه دار نمیشده،دختری را به فرزندی گرفته اند که این دختر اینروزها تقریباسی و سه ساله است.

از اولین سال ازدواج،آقای هوشیار همسرش را موظف میدانسته که هزینه ها را پرداخت کند وخانم فروزان هم به بهانه های مختلفی از قبیل اینکه آقای هوشیار مرخصی بی حقوق گرفته ومرا همراهی کرده،دلم میسوزد،حوصله دعوا وکشمکش ندارم، پول نمیدهد وناچارم خودم هزینه کنم،همه هزینه ها را پرداخت میکرده.علاوه بر آن علیرغم کشیک های چهل وهشت ساعته،انجام قسمت عمده امور منزل را هم به عهده داشته .اگر میخواسته هدیه ای هر چند اندک برای خانواده اش بخرد،آقا معترض میشده که باید برای خانواده من هم بخری.این وضع در همه این سالها ادامه داشته.بعد از بازگشت به ایران،هر دو مشغول کار شده اند.با این تفاوت که در آمد خانم اغلب ده برابر آقا بوده و باز خانم فروزان هزینه ها را پرداخت میکرده وآقا حقوقش را یا برای خواهر وبرادر وپدر ومادر هزینه میکرده یا پس انداز میکرده.خانم دکتر خانه ای ویلایی ساخته وماشینی خارجی خریده.آقا هم پولهایش را پس انداز کرده،وام گرفته وآپارتمانی خریداری کرده واجاره داده.دخترشان ریحانه هم همین روال را پیش گرفته.در هفته حد اقل پنج شب یا مهمانی برگزار کرده،یا به مهمانی دعوت شده.اغلب حتی صبحانه را هم با دوستانش در کافی شاپها صرف میکند.آقای هوشیار چند سالی هست که دچار مشکل حرکتی شده .پاهایش لرزش پیدا کرده وتعادل ندارد.خانم دکتر هم دچار کمر درد ،مشکل مفصل زانو وقوزک پا شده ونیاز به عمل دارد.آقای هوشیار از اول صبح هر پنج دقیقه یکبار داد میزند: خانم قرص ویتامینم را بخورم؟ خانم آب از کجا بردارم؟ میوه پوست کندی بخورم؟ این غذا را نمیخورم،خشک است،این یکی را نمیخورم آبدار است،این یکی ممکن است حساسیت بدهد.چرا گوشت غذا کم است.چرا فلان میوه کمیاب را نمیخری؟ چرا هرشب کباب کنجه درست نمیکنی؟ گاهی که خانم دکتر نسخه ای برای هر سه نفر مینویسد وریحانه از داروخانه آنرا تهیه میکند،آقا نایلون داروها را پیش میکشد،داروهای خودش را سوا میکند ،قیمت آنها را جمع میزند وبه خانم دکتر میگوید این مبلغ را یادداشت کن که بعدا حساب میکنم .از سر صبح تا آخر شب این سه نفر دعوا دارند.ریحانه دخترشان تن به کارنمیدهد،هر روز انتظار وتوقعی دارد و با رفتاری خشونت آمیز میخواهد مادرش خواسته هایش را برآورده کندقانون وعرف میگوید تامین مایحتاج زندگی زن وفرزند ،به عهده شوهر است وآقا میفرمایند من این قانونها را قبول ندارم.عرف میگوید خانه وماشین را مرد باید فراهم کند،یا حد اقل مرد در پرداخت هزینه ها مشارکت داشته باشدوفرزند هم سهم خودش را در انجام امور منزل انجام دهد وبه فکر استقلال مالی باشد،اما ریحانه خانم هم اینها را قبول ندارد ومیگوید مادرم توان کارکردن دارد،چرا من نباید از جوانیم لذت ببرم؟ واما: به نظرتان چرا خانم دکتر هیچ اقدامی نمیکند؟ ایشان از نظر قانونی میتواند درخواست مهریه ونفقه بدهد وحد اقل اموال آقا را دراختیار بگیرد ،میتواند زندگیش را از او جدا کند،میتواند سهم دختر خوانده اش را بپردازد و از او بخواهد که به دنبال زندگی خودش برود.اما تنها کاری که میکند غر زدن است.با نفس تنگی،پادرد،کمر درد،خستگی روزانه چندین ساعت مریض میبیند، خوراکی هایی مثل ترشی،مربا وغیره را خودش درست میکند که صرفه جویی شود ،تا دو نفر دیگر آب در دلشان تکان نخورد.

گاهی ما آدم ها هم راه حل قانونی داریم،هم عرف جامعه به ما اجازه کاری را میدهد،اما هیچ اقدامی نمیکنیم.شاید از تغییر میترسیم،شاید از طرد شدن وتنها شدن میترسیم،شاید نیازمند تایید دیگران هستیم.هر چه هست گاهی ما چه در بعد خانوادگی ،چه در بعد اجتماعی،سفت وسخت با مشکل عجین میشویم ونمیخواهیم قدمی برای اصلاح آن برداریم.

+ نوشته شده در جمعه چهاردهم مهر ۱۴۰۲ ساعت 1:25 توسط مینو چهر میرزاده  | 

زمزم...
ما را در سایت زمزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : milad321o بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 19:51