علم بهتر است یا ثروت

ساخت وبلاگ

​​​​در سالهای اول دبیرستان،این موضوعی بود که هر سال حد اقل برای یکبار به عنوان موضوع انشا انتخاب میشد.تا وقتی که فکر میکنم کلاس سوم دبیرستان،دبیر ادبیاتی برای ما انتخاب کردند که اغلب شعری از اشعار شاعران معروف وکلاسیک ایران را به عنوان انشا انتخاب میکرد.

در مورد اول،اکثر دانش آموزان ،انشای خود را با چنین جملاتی شروع میکردند:

البته واضح و مبرهن است که علم بهتر از ثروت است،زیرا ثروت ممکن است از بین برود،اما علم از بین نمی‌رود.

این جملات مثل کلماتی که یک طوطی تکرار میکند،تنها برای رفع تکلیف نوشته میشد.کمتر کسی از. خودش میپرسید،آیا ثروت لزوما از بین میرود یا ممکن است از صدقه سر ثروت،به علم هم دسترسی پیدا کرد؟ مثلاً اینروزها عده زیادی را میشناسم که با در اختیار داشتن ثروت فراوان،در بهترین دانشگاههای دنیا سالانه دهها هزار دلار شهریه پرداخت کرده وبعد از فراغت از تحصیل،شغل وثروت مناسب هم به دست آورده اند.

ما حتی فکر نمی‌کردیم که فقط کسب علم کافی نیست.علمی که عملی به دنبال نداشته باشد یا نتواند برای جامعه مفید باشد،ارزشی هم ندارد.(منظورم بیشتر مدرک تحصیلی یا علمی که به آن عمل نشود)

در حال حاضر به وضوح میتوان دید که در مواردی،ثروت چقدر میتواند موجب آسایش باشد.

دو نمونه اش را از روز اول سال نو تا دیروز شاهد بوده ام

روز اول سال نو،در خانه یکی از بزرگان فامیل،دختر خانمی از آشنایان صاحبخانه،با اعتماد به نفس کامل می‌فرمودند: دو خانه وسه آپارتمان را پدر ومادرم به نام من سند زده اند.چه لزومی دارد که من برای کمک در خانه یا تحصیل یا مشغول شدن به حرفه ای،خودم را به زحمت بیاندازم.اجاره این واحد ها را میگیرم و برای دور همی با دوستانم و خوش بودن ،مصرف میکنم.برای امور خانه داری هم پدر ومادرم بروند پرستار بگیرند.

دومین مورد همین چند روز قبل اتفاق افتاد.در مطب پزشکی،خانم مسنی نزدیک به صندلی من در اطاق انتظار نشسته بود.پسر وعروسم من خسته و کلافه بودند و ایشان راننده اش در خدمتش بود.صحبت از شکستگی های استخوان در دوران کهنسالی شده و ایشان می‌گفت بعد از یک شکستگی پا،یکماه در یک بیمارستان خصوصی تهران بستری بوده ام.پسر ودخترم ساکن یکی از کشورهای اروپایی هستند ومن برای بهبودی و برای آنکه آمد و رفت نداشته باشم،در یک آسایشگاه خصوصی با ماهی صد ملیون تومان سه ماه ساکن شده ام وبعد از بهبودی نسبی هم با ماهی سی ملیون تومان ،خانمی را استخدام کرده ام که در انجام امور منزل مرا یاری دهد و تنها نباشم.

فکر کردم : اگر چنین ثروتی داشتم، زندگی تا چه حد برای خودم وفرزندانم زندگی راحت تر میشد.

+ نوشته شده در جمعه سی و یکم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 2:36 توسط مینو چهر میرزاده  | 

زمزم...
ما را در سایت زمزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : milad321o بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:25